کد مطلب: 75545
«انتخابات آزاد» رمز عمليات براندازي بود/حاميان فتنه 88 صلاحيت کانديداتوري ندارند
تاریخ انتشار : 1393/01/01 نمایش : 700
اشاره: به گزارش سلام لردگان ، «انتخابات آزاد» کليدواژه اي بود که از چندماه قبل - پيش از آن که حتي زنگ غيررسمي رقابت هاي انتخابات يازدهم رياست جمهوري ايران نواخته شود - ابتدا در رسانه هاي غربي و شبکه هاي مخالف نظام در خارج کشور مطرح گرديد و بلافاصله توسط برخي چهره هاي مشهور سياسي و جريانات و رسانه هاي مرتبط با آن ها در داخل، وارد ادبيات سياسي شد. اين واژه پردازي دقيقاً مفاهيمي چون «سلامت انتخابات» و «تقلب» را به اذهان متبادر مي کرد که چند ماه قبل از انتخابات دهم رياست جمهوري به همين ترتيب و توسط همين جريانات و رسانه ها وارد عرصه سياست شدند و ماجراهايي آفريدند که فتنه غم انگيز و براندازي ناکام سال 88 محصول آن بود. به همين دليل نيز از ابتدايي که واژه «انتخابات آزاد» ابتدا توسط رسانه هاي خارج کشور و سپس توسط چهره هايي چون آيت الله هاشمي رفسنجاني به کار گرفته شد، واکنش هاي قاطعي از جانب صاحب نظران و فعالان سياسي و رسانه اي جبهه انقلاب در قبال آن اتخاذ گرديد. ماجراي «انتخابات آزاد» گرچه با موضع صريح رهبر معظم انقلاب، از ادبيات آشکار مروجان آن رخت بربست اما به نظر مي رسد طراحان سناريويي که موضوع انتخابات آزاد يکي از ابعاد آن بود، همچنان پيگير سناريوي خود براي تاثيرگذاري بر انتخابات رياست جمهوري خرداد 92 هستند. در اين خصوص بر آن شديم تا اهداف، ابعاد و زواياي مختلف سناريوي مخالفان براي انتخابات رياست جمهوري يازدهم را با تمرکز بر تجارب حاصله از فتنه 88 در گفتگو با آيت الله سيد محمد خامنه اي مورد بررسي و ارزيابي قرار دهيم. آيت الله سيد محمد خامنه اي، سالياني است که حضور مستقيمي در عرصه هاي سياسي و حکومتي ندارد و در مسند رياست بنياد حکمت ملاصدرا ، پيگير مباحث بنيادين فلسفي است اما علاوه بر سابق طولاني مبارزاتي و حضور در ارکان تصميم سازي پس از پيروزي انقلاب - که تجارب حاصل از آن دستمايه اي گرانسنگ براي تحليل مسائل کنوني کشور است - وي هنوز هم بواسطه دغدغه هاي انقلابي، روزانه بخشي از اوقات خود را به پيگيري مباحث روز کشور اختصاص مي دهد و اشراف دقيق و جزئي بر تحولات داخلي و خارجي دارد. با توجه به همين تجارب و اشراف، بر آن شديم تا با آيت الله به گفت و گو بنشينيم و با رويکردي آسيب شناسانه، ابعاد و مسائل انتخابات رياست جمهوري سال خرداد 92 را از منظر وي بشنويم. آنچه در پي مي آيد مشروح گفتگوي تفصيلي خبرگزاري فارس با آيت الله سيد محمد خامنه اي است. ************************** فارس:با تشکر از وقتي که در اختيار ما قرار داديد، همانگونه که مطلعيد در آستانه انتخابات رياست جمهوري يازدهم، دشمنان انقلاب با همان سبکي که در انتخابات سال 88 شبهه افکني درباره سلامت انتخابات را در پيش گرفتند، موضوع «انتخابات آزاد» را مطرح مي کنند. از منظر شما چرا دشمنان نظام بر روي «انتخابات آزاد» تمرکز دارند؟ «انتخابات آزاد» رمز شورش و کُد عمليات براندازي است آيت الله محمد خامنه اي: مقصود از طرح و بيان اين الفاظ، القاء اين مطلب است که انتخابات آينده به نوعي هدايت شده و به قول آنها مهندسي شده و به نفع عدهاي خاص خواهد بود و نوعي پيشگويي از آينده انتخابات است. بديهي است که اين شبهه اگر در هر کشور ديگر صادق باشد، حسب تجربه سي و چندساله، ما و مردم جهان ميدانيم که در ايران اسلامي پس از انقلاب، صادق نيست و نوعي افترا به گذشته اين ملت و تزوير سياسي بر ضد امنيت ملي براي آينده است. اين تعبير، آغاز حمله تبليغاتي و جوسازي عليه حکومت و نظام و در حکم شيپور جنگ است. متأسفانه شبيه اين عبارت (يعني لزوم سلامت انتخابات) هم پيش از انتخابات سال 88 به وسيله کساني که هنوز هم در صف مقامات نظام ميايستند، اظهار شده است. در محاکمه متهمان فتنه 88 اعتراف شد که اين گونه تعبيرات در واقع رمز شورش و کُد اجرايي شدن عمليات براندازي است. اظهار اين عبارت و تکرار آن در اين انتخابات هم نوعي تهديد و چيزي شبيه قطع و يقين به پيروزي فتنه جديد در سال 92 است و شايد براي آن است که موضع ليدري سابق در فتنه 88 مخدوش نشود و مخالفين انقلاب، آن ها را متهم به سازش با نظام نکنند. دلايل پشت صحنه انتخاب واژه انتخابات آزاد اعلام و ادعاي ضمني و تلويحي نبود آزادي در انتخابات - پيش از واقعه انتخابات - چند نتيجه براي فسادانديشان دارد: 1- آنکه القاء شود که آثار علايم تقلب يا سلب آزادي در انتخابات براي گوينده مسلّم و روشن است تا در صورت ناکامي در انتخابات و شکست، به فاز بعدي - يعني عمليات فتنه جديد - وارد شوند و بگويند ما از پيش، موضوع نبود آزادي را ميدانستيم. 2- پاشيدن تخم ترديد و شک در ميان سادهدلان تا عدهاي ضعيف و کم اطلاع را نااميد و از صندوقهاي رأي دور کنند. فارس:تجارب انتخابات مختلف خصوصاً انتخابات سال 88 که منجر به آن فتنه بزرگ گرديد، نشان مي دهد که دشمنان نظام و انقلاب براي تاثيرگذاري بر فضاي داخلي کشور ما برنامه جديد دارند و مخصوصاً در آستانه انتخابات فعاليت هاي مشکوکي را آغاز مي کنند.از منظر شما برنامه دشمنان نظام براي انتخابات رياست جمهوري سال 92 چيست؟ ابعاد مختلف سناريو دشمن براي انتخابات 92 آيت الله محمد خامنه اي: دشمنان جمهوري اسلامي ايران در سال 88 سنگ تمام گذاشتند و ميرحسين موسوي را با دقت تمام و باعنايت به پشتيباني آقاي هاشمي و گروههاي مخالف، براي هدف خود انتخاب کردند. طرح انقلاب رنگي آنها فينفسه هيچ نقصي نداشت جز آنکه غيرت اسلامي و ملي ملت ايران و هوشياري مردم را نديده گرفته بودند که به همين دليل، کيد و مکر و توطئه پليد آنها شکست مفتضحانهاي خورد. اما دراين دوره مسلم است که از همان سناريو استفاده نخواهند کرد. حاصل جمع نظرات و کارشناسيهاي طراحان و اتاق فکر آمريکا و مشاوران داخلي آنها که سردمداران فتنه سال 88 بودند همه بر روي هم به نظر ميرسد که به سناريو جديدي منتهي شده است. چرا روي کانديداتوري هاشمي متمرکز شده اند؟ در اين طرح: 1- سعي شده شخصي را مطرح کنند که امکان بيشتري براي شرکت و گردآوري رأي داشته باشد و از منظر فکري نزديکي بيشتري با آن ها داشته باشد. آن طور که از شواهد برمي آيد،احتمالاً آقاي هاشمي رفسنجاني بهترين فرد براي اين برنامه است و فرقي نميکند که وي از عمق اين توطئه آگاه باشد يا نباشد. مطابق اين طرح، شرکت فرد مورد نظر در انتخابات، بايد با چراغ خاموش و بين القاء احتمال شرکت و عدم شرکت و مشروط به احساس وظيفه شرعي و نبود افراد صالح و ترديدهايي مانند اينها باشد و مثل بعضي از فيلمهاي هاليوودي تا لحظات آخر فيلم، اصل ماجرا براي کسي معلوم نشود. 2- اساس طرح بر اين قرار گرفته که سناريو آنها با مقاومت ملت و حزبالله روبهرو نشود. بنابراين با ظرافت تمام سعي ميشود که حزبالله را دور بزند و با آن اصطکاکي نداشته باشد و در شعار و گفتار و رفتار مجريان طرح، چيزي که موجب هوشياري و حساسيت ملت و مسئولين عالي شود ابراز نگردد. 3- سعي شود به جاي مقابله با گروههاي طرفدار انقلاب، از برخي افراد معروف و نسبتاً خوشنام جامعه - که به دليل نمکپروردگي يا سادگي و خوشباوري و دلايلي مانند اينها ميل باطني به شخص آقاي هاشمي دارند - براي تبليغ به نفع او استفاده شود. اين افراد ممکن است بازاري يا روحاني يا تکنوکرات يا حتي از حواشي اصولگرايان و معروف به اصولگرايي و طرفداري از ولايت فقيه و پيروي از مقام رهبري باشند که در واقع همان روش استفاده از نيروي طرف مخالف به ضرر خود اوست. اين روش (يعني بهرهگيري از نيروي طرف مقابل براي شکست او و ايراد ضرر و ضربه مهلک از داخل و درون دشمن، به جاي حمله و ضربه از بيرون)، که به نام و روش ماتريس و ماتريکس شناخته ميشود، راه و روشي بسيار کم هزينه و مؤثرتر از حمله و ضربه از بيرون ميباشد و دشمنان مکار از اين فن استفاده ميکنند. به قول سعدي «دشمن چو از هر حيلتي فرو ماند سلسله دوستي بجنباند و آنگاه کارها کند که دشمن نتواند». نظريهپردازان آمريکايي (جوزف ناي و شارپ و سوروس و...) سياست جديد آمريکا را بر اين پايه قرار دادهاند که به جاي کودتاي نظامي در کشورهاي هدف و به جاي هزينههاي ميليارد دلاري و اقدام به جنگ سخت، بهتر است با صرف پول کمتر و از راه جنگ نرم که به مراتب کارآمدتر است، رقيب را به زانو درآورند. آمريکايي که در هيچ يک از جنگهاي خود از ويتنام تا عراق و افغانستان پيروز واقعي نبوده، اگر بتواند طرح دقيق خود را درباره انتخابات 92 ايران به خوبي اجرا کند و شخص مورد نظر خود را به سرير قدرت بنشاند، اولين پيروزي خود را در قرن اخير به دست آورده و نه فقط انقلاب اسلامي ايران را مضمحل و منکوب و بر آن به طور کامل دست پيدا ميکند و حتي بر همه انقلاب اسلامي و غير اسلامي و حتي در کشورهاي جنوب آمريکا هم غلبه کرده و بسط همه را جمع خواهد کرد. اما به نظر دشمنان- فارغ از اين که شخص مورد نظر مطلع باشد يا نباشد - دلايل اولويت آقاي هاشمي براي اين منظور، يکي، سابقه طولاني اعتقاد او به ايجاد رابطه با آمريکا و اظهارات علني اوست. دوم، داشتن موقعيت اداري و سياسي در حال حاضر و احتمال غلبه بر سدّ شوراي نگهبان است. سوم، تبليغات وسيع اطرافيان مبني بر سوابق پيش از انقلاب و سمتهاي سياسي تا پيش از فتنه سال 88 است. چهارم، اعتماد بر حفظ مواضع قبلي و حمايت وي از فتنهگران 88 و برائت نجستن و عدم استتابه و استبراء از آنها عليرغم برخي کلمات دو پهلو و نعل وارونه است. پنجم، ريشه داشتن در برخي از نهادها و اقشار از هر قبيل و هر طايفه و آمادگي سازمان و حفظ روابط بينالمللي با برخي از شيوخ عرب و همسايه. زمان بندي سناريو و گام هاي تبليغي حول محور نامزدي هاشمي اين طرح زمان بندي شده است و هر بخش آن به نظر آنها در موقع مقتضي، و گام به گام به انجام ميرسد که امکان توجه به آن و اهداف و شگرد آن آسان نباشد. 1- گام اول به صورت تبليغ نامزدي آقاي هاشمي در انتخابات و اجازه بحث درباره آن به رسانهها بود. پس از مدتي يکي آن را انکار کرد و ديگري اظهار و تأييد نمود و بعد از مدتي اظهار تمايل و احتمال مشروط يا غير مشروط براي شرکت وي در انتخابات تا با خلط بحث، سعي شود که مردم نتوانند روي شخص او تمرکز کنند و عليه او موضعگيري نشود. 2. گام دوم، طرح تز «اعتدال» و ردّ و طرد روش افراد و تفريط در جامعه بود که بيشتر از طرف خود وي گفته ميشد و اين کلمه، وعده به ايجاد آرامش سياسي به وسيله اعتدال و ميانهروي و در واقع در باغ سبزي بود که نظر به دولت کنوني داشت. البته اصحاب سياست روز ميدانند که اعتدال در اصطلاح غربيها به گروه واسطه يا آلترناتيو طرفدار غرب گفته ميشود و در اوايل انقلاب هم تبليغات غربي، امام خميني و مکتب سياسي ايشان را افراطگرايي و برعکس، ليبرالهاي نهضت (باصطلاح) آزادي را ميانهرو و معتدل ميناميدند و اين اصطلاح را غربيها هنوز در دولتهاي انقلابي ديگر هم به کار ميبرند. علت انتخاب شعار اعتدال و اين که آقاي هاشمي سعي نکرده وعده اصلاح اقتصادي بدهد آن است که خود وي و همه ميدانند که شروع مشکلات اقتصادي نه در زمان جنگ بلکه در دوره رياست جمهوري ايشان بوده و در دولت پس از او اعلام شد که دهها ميليارد دلار ديون خارجي در دولت هاشمي براي کشور ايجاد شده که معلوم نشد کجا رفته است حال آنکه در زمان جنگ با آن همه مخارج همراه با تحريم، کشور، بدهي خارجي مهمي نداشت. 3. يکي ديگر از گامهاي اين مرحله، پاسخ دادن به کساني بود که ميپرسيدند چرا در آستانه 80 سالگي و آن همه سوابق در فتنه سال 88، ميل به رياست جمهوري دارد و براي دفع دخل مقدر، مکرر اعلام شد که اگر وظيفه شرعي ببيند خواهد آمد. يعني اگر وارد معرکه انتخابات شود، وظيفه شرعي و وجوب عيني وجود داشته نه مصالح شخصي و سياسي. - يکي از اجزاء اين مرحله، يک مغالطه و سفسطه سياسي به صورت دعوت به «وحدت ملي» و «ائتلاف» بود. که اين هم خود، ابعاد مختلف را شامل ميشد. اول آنکه از باب قرآن سرنيزه کردن، ادعا شود که مدعيان اصلاحگرايي هم مسلمان و پيرو امام خميني(ره) و طرفدار نظام و معتقد به قانون اساسي و رهبري هم هستند پس چرا آنها را جذب نکنيم و دفع کنيم و در انتخابات و حکومت و دولت آنها را شريک نسازيم؟ بدينوسيله راهي براي ورود گروه براندازان نظام باز شود. خود کلمه «جذب» هم يکي ديگر از سفسطههاي سياسي است که در غير جاي خودش به کار ميرود. دوم، استفاده از فرمول «دعوت به ائتلاف» که در اختلافات داخلي احزاب سياسي به کار ميرود نه با گروه مخالف نظام و فعال براي براندازي که در واقع در نقطه نقيض فرمول مذکور جاي دارند. اين هم براي فريب کساني است که از روي سادهلوحي طرفدار صلح و سازش و فراموش کردن قضاياي گذشته هستند. ائتلاف، يکي از الفاظ دلپسندي است که متأسفانه به سبک غربي (که با الفاظ خوش ظاهر چون آزادي و حقوق بشر، مبارزه با تروريسم و مانند اينها بازي ميکنند و آنها را درست در جهت نقيض آن به کار ميبرند) امروز در فصل انتخابات در معناي خطرناکي به کار ميرود. مقصود از ائتلاف در واقع هضم نامزدهاي اصولگرا و جذب آنها در درون يک اعتدال و حوزه چند مداره آقاي هاشمي است. کلمه ديگر، تکرار کلمه فراجناحي درباره آقاي هاشمي است در حالي که همه ميدانند وي همواره از يک طرف حمايت کرده است و با اصولگرايي ميانهاي ندارد. يکي ديگر از سفسطههاي مطرح کنندگان نامزدي آقاي هاشمي -علاوه بر افاضات پيشين- طرح دو اصل جديد ولي بيمحتوا و بدون معناي خارجي است. يعني پيشنهاد «راهکار عبور از وضع کنوني با دو اقدام اساسي: يکي همدلي داخلي، دوم همزيستي جهاني.» «وضع کنوني» در بهترين تفسير ميتواند ناظر به امور اقتصادي باشد ولي در پشت سر آن معناي ديگري هست که شعار فتنه 88 بود يعني مبارزه با ديکتاتوري و تبديل نظام ولايت به جامعه مدني! و مقصود از «راهکار» اثبات اين موضوع است که ملت دچار بحران پيچيده و لاينحلي است و اکثريتي در جامعه ناهمدل و متخاصم وجود دارد و براي برونرفت از اين «بحران» که مقام اعلاي کشور و مسئولين هم قادر به حل آن نيستند، ايشان آماده حل مشکلات است با اين فرض که «مقبوليت عامه» دارد و ميتواند به محض احراز رياست جمهوري، در کشور همدلي ايجاد کند. موضوع «همزيستي جهاني» هم ناظر به مقابله انقلابي ما با کشورهاي سلطه جوي غربي است که از افتخارات کشور و نظام ميباشد و عزت رهبري نهضت آزادبخش جهاني را به اين ملت داده است. بديهي است که همزيستي جهاني با اين معنا و در اين مقام، به فرموده مقام رهبري فقط با توبه از انقلاب و ترک ارزشهاي انقلاب اسلامي و تقديم کشور به دشمنان حاصل ميشود. مقام رهبري مکرر تصريح کردهاند که دشمن در واقع اين چيزها را از ما ميخواهد و تا ما بر اصول انقلابي پافشاري کنيم همزيستي با آنها ممکن نيست. تطهير سران و حاميان فتنه 88 غير شرعي است 3- گام بعدي، حکم به بيگناهي و رفع و رجوع مشارکت در جرايم سال 88 و فتنه براندازي نظام اسلامي و ريشهکني آثار انقلاب امام خميني و ملت بود که اين بار به وسيله مردي وارسته و خيرخواه که از صميم قلب دوستدار او هستم و خير او را ميخواهم، انجام شد و آن طرح موضوع «مفتون و فتّان» درباره سران فتنهبود، با اين ادّعا که فتنهگر واقعي آمريکاست و بقيه از جمله مفتون يعني آسيب خورده از فتنه بودهاند و گناهي ندارند، که اين حرف واقعاً حرف عجيبي بود و هيچ وجهي شرعي و قانوني نداشت. اين مطلب قبل از هر چيز يک توهين ضمني به افرادي نظير آقاي هاشمي نيز بود و وانمود ميکرد اين افراد از رشد کافي برخوردار نبودهاند و پس از گذشت سي و چند سال از پيروزي انقلاب و حدود 50 سال از نهضت و با وجود خط قرمز امام(ره) درباره آمريکا و با آن همه عبارات صريح و تلخ که امام خميني(ره) از فتنه و خطر آمريکا در گوش اين آقايان خواندهاند و رابطه با آمريکا را «رابطه گرگ و ميش» ميدانست - و اين نکته، مهم ترين و اساسيترين دکترين سياسي و سياست بينالمللي امام(ره) محسوب ميشد- و با وجود سابقه آمريکا در چند شورش سياسي بر ضد حکومتها و باصطلاح انقلاب هاي رنگين (از جمله در گرجستان، اکراين و کشورهاي ديگر) باز فريب فتنهگري آمريکا را خوردهاند و افسون دشمن را باور کردهاند. حال معلوم نيست چنين کسي يا کسان ساده و زودباور چگونه ميخواهند يک کشور و ملت انقلابي را رياست کنند. مطلب ديگر آنکه اصولاً و حسب شرع و قانون هر شخص بالغ اگر عاقل باشد در مقابل انجام هر فعل جرم يا حرام مسئول است و به صرف انجام آن عمل، عقوبت و مجازات بر او تعلق ميگيرد مگر آنکه حجت و دليلي قانوني يا شرعي قاطع، آن را بردارد. بنابراين اگر فرمايش ايشان درست باشد و اين اشخاص فريب خورده باشند باز در درجه اول، مجازات مقرر درباره مجرم و شريک و معاون او به جاي خود باقي است و به اين افراد تعلق خواهد گرفت. دلايل قانوني و حقوقي مجرميت سران و همراهان فتنه 88 طبق ماده 2 قانون مجازات عمومي «هر فعل و ترک فعل که براي آن مجازاتي مقرر شده باشد، جرم محسوب ميشود» و چون عمليات فتنه 88 موجب مجازات عدهاي شد پس جرم بوده است. براساس ماده 42 همان قانون، شرکاي جرم هم همان مجازات اصل جرم را دارند. سردستگي در ارتکاب جرم از علل مشدّده، جرم است (ماده 45). هر گونه کمک به وقوع جرم براي مجرمين به صورت تحريک يا ترغيب يا تهيه وسائل و امکانات و تسهيلات جرم و... معاونت در جرم شمرده ميشود و مجازات دارد (ماده 43 همان قانون). حال با اين اوصاف معلوم نيست که چرا چنين موضوعي ضعيف و نامعتبر از طرف مردي معتبر مطرح ميشود، اين فقط يک دليل ميتواند داشته باشد و آن سوءاستفاده از موقعيت يک شخصيت متدين و خدوم اجتماع و خوشنام براي تکميل ارکان و مقدمات يک طرح همه جانبه است. 4- گام ديگر اين سناريو، آشفته کردن و به تعبير عوامانه شير تو شير کردن اوضاع و سرگرم کردن اذهان به بحث و بررسي نامزدهاي متنوعي که تمرکز ذهن روي نفر اصلي را از بين ببرد، آن هم با وضع غير ثابت که گاه جزم خود را اعلام و روزي ديگر انصراف خود را اظهار ميکنند و اين شبيه همان آشفته کردن بازار است که انجام خواستهها را آسان تر ميکند. براي اشتغال افکار عمومي سعي ميشود که به وسيله اشخاص مختلف و معاند و موافق، اظهارنظرها و پيشگوييها و مصلحتجوييهاي ضد و نقيض در جرايد يا سايتها اظهار شود. بعضي مصحلت را در شرکت بدانند و برخي ديگر در شرکت نکردن، يکي به ميخ بزند، يکي به نعل و بالاخره مردم تا روزهاي آخر نفهمند که آيا فرد مورد نظر نامزد ميشود يا نميشود و مردم غافلگير شوند. «لزوم رسيدن به اجماع» هم که گاهي مطرح ميشود براي آن است که بهانه شود براي اعلام انصراف ناگهاني همه نامزدهاي مصمم، در موقعيت مناسب، تا با اين وسيله آقاي هاشمي را در مرکز و محور انتخابات قرار دهند و از تعدّد و تفرقه جلوگيري شود و پروژه شکست نخورد. قطب بندي مصنوعي و ايجاد لولوي انتخاباتي 6. يکي از گام هاي ديگر اين پروژه، ايجاد يک قطب ديگر انحرافي براي ايجاد تمايل افراد انقلابي مخالف آقاي هاشمي به سمت او و سوق مردم به منطق «بد و بدتر» است، تا اين افراد براي فرار از خطر جريان انحرافي و طرد او، جانب هاشمي را انتخاب کنند. اين روش در دو دوره پيش هم اتفاق افتاد و دکتر معين که يکي از نامزدها بود با اظهارات ناهنجاري که مطرح کرد، بخشي از مردم را به سمت هاشمي سوق داد، اگرچه در نهايت هيچ يک رأي نياوردند. اين جزء سناريو هم به جاي خود تأثيري در گزينش مردم ميگذارد چون ايجاد يک «لولوي» انتخاباتي و سياسي در مردم خيلي مؤثر است. به علاوه باعث انصراف ذهن مردم از طرف مقابل ميشود و مانع تمرکز بر فعاليتهاي پنهاني و آشکار اين جريان ميشود. برخي مدعي شدهاند که در پشت پرده، مثل قضيه شرکت مشترک دکتر معين و آقاي هاشمي، اين بار هم جريان معروف به اشرافيت با گروه معروف به جريان انحرافي نوعي تقسيم کار کردهاند تا عامه مردم که چند سال است از اين جريان گريزانند، از ترس توفيق جريان انحرافي، جبراً به هاشمي رأي دهند و باصطلاح دفع «بدتر» به «بد» کنند! 5- گام ديگر، در نزديک به آغاز انتخابات و رأيگيريها شروع ميشود و ناگهان اکثر همين کساني که نامزدي خود را اعلام کردهاند و بار سنگين وظيفه شرعي کمر آنها را خم کرده، طبق برنامه قبلي و به عنوان احترام به بزرگتر،نامزدي خود را پس ميگيرند و انصراف خود را اعلام ميکنند. اين دسته اشخاص از سه حال بيرون نيستند: يا طرفدا وي هستند يا نمکپرورده و محبت ديدهاند يا براي آينده خود اميدي دارند و قرار سهمگيري در دولت آينده را با هم گذاشتهاند. در اين صورت، عرصه انتخابات، اگر در طرف مقابل شاخص شناخته شده با مقبوليت عامهاي نباشد يا در طرف اصولگرايان اختلاف باشد و بيش از يک نفر شرکت کند، رأي اصولگرايان ضعيف و طرف صاحب سناريو -اگرچه با تفاوت چند رأي - پيروز خواهد شد و پيروزي، پيروزي است. اين در صورتي است که سناريو به خوبي ثمر بدهد و شخص مورد نظر به رياست جمهوري برسد وگرنه اگر طرح و پروژه طبق برنامه پيش نرود و به حسب اتفاق رأي نياورد، سناريو دوم اجرا خواهد شد که خشونتي به مراتب بيشتر از سال 88 است که شرح خواهيم داد. 7. رکن مهم ديگر اين سناريو کمکهاي مادي معنوي است که مانند سال 88 از اطراف جهان رسيده يا خواهد رسيد و آراء فراواني را خواهد خريد و فرقي نميکند که شخص و نامزد مزبور مطلع باشد يا نباشد. 8. برخي گزارش ها و قرائن نشان ميدهد که گروههاي اوباش در سطح تهران از حد عادي گذشته واخيراً در دستگيري اوباش شهري به وسيله نيروي انتظامي ديده شده که برخلاف معمول و عادت اشرار که مسلح به سلاح سرد هستند و به ندرت اسلحه کمري دارند، در منازل اين افراد تفنگها و سلاحهاي تهاجمي خياباني -حتي در جايي مين ضدّ نفر!- هم کشف شده و اين نشانه آن است که آشوب شهري هم اين سناريو پيشبيني شده است. چندي پيش در سايت بيبيسي آمده بود: «امسال بهترين فرصت براي مخالفين نظام اسلامي است تا اعتراض خود را به سيوچهار سال مملکتداري... به نمايش بگذارند» اين مطلب يعني اين که يا کانديداي آنها رأي ميآورد يا شورش و براندازي بايد کرد! 9- يکي از مقدمات دقيق اين طرح بازگشت غير منتظره و بيوجه عدهاي شبه تبعيدي يا فراري به ايران بود که آگاهان و به ويژه دستگاه اطلاعاتي کشور به خوبي از معناي آن باخبرند. اين حضور دقيقاً با احتساب مدتي که براي زندان و زمان آزادي او پيشبيني شده بود، مقارن مدتي است که براي انجام مقدمات انتخابات به سبک خاص و حفظ و هماهنگي لازم دانسته ميشود. در اظهارات مقامات امنيتي کشور مربوط به اقدامات سايبري و تشکيلاتي عناصر فراري بازگشته به کشور بر سر صندوقها، مطالبي دقيق و خطرناک براي تغيير آراء مردم وجود داشت که اگر به صورت سال 88 يا به صورتهاي ديگر عملي شود مشکلاتي به مراتب پيچيده تر ايجاد خواهد کرد. زمزمه بازگشايي سفارتخانه انگليس هم در همين مايه است. دلايل حقوقي عدم صلاحيت سران و حاميان فتنه 88 براي کانديداتوري 10- اين جريان در سناريو خود براي مقابله با سدّ شوراي نگهبان هم بيکار نخواهند بود، گرچه هنوز اقدامي ظاهر نشده و خوشبختانه با شناختي که از اين سدّ استوار هست و عزمي که شوراي نگهبان بر حفظ قانون و صلاح کشور و سلامت انتخابات دارد، گمان نميرود که در مقابل توطئه دشمنان و عزم و جِدّ آنها بر توفيق و تسلط بر حقوق شورا، کوتاه بيايد و راه را براي نفوذ دشمنان داخلي و خارجي باز بگذارد. حسب قواعد حقوقي و قانون، صلاحيت همه سران و دستاندرکاران فتنه براندازي در سال 88، منفي است و امکان قانوني براي هيچيک از آنان براي شرکت و نامزدي انتخابات رياست جمهوري وجود ندارد که به برخي در ذيل اشاره مي شود: اول - اعتقاد شديد و درازمدت آنها به لزوم ايجاد ارتباط با آمريکا که خط قرمز امام(ره) و از «مباني و اصول انقلاب و نظام» و همچنين از مباني راهبردي امام(ره) و مقام رهبري بوده و هست و يکي از شروط واضح نامزدي رياست جمهوري در ايران تعهد و التزام اعتقادي و عملي به اين اصل است (اصل يکصد و پانزده قانون اساسي). کسي که قصد آشتي و ارتباط دوستانه با دشمنان انقلاب و نظام يعني آمريکا را دارد، چگونه ميتواند در سوگند رياست جمهوري (اصل يکصد و بيست و يک) سوگند «پاسداري از نظام» را بر زبان بياورد و اگر بر زبان آورد، از روي اراده جدّي و برخلاف عقيده خود از وي صادر شود؟ دوم - چون اعتقاد جازم به لزوم ارتباط سياسي با آمريکا دقيقاً مخالف رأي و نظر مقام رهبري است اين تضاد عملاً به صورت گريزناپذيري موجب برخورد سياستهاي متناقضي بين دولت با رهبري خواهد بود. اين تقابل در اصول باعث سلب صلاحيّت هر نامزد رياست جمهوري است به ويژه که طرفداران او اعلام کرده باشند که دعوا در سال 88 نه بر سر رياست جمهوري بلکه بالاتر از آن و بر سر مقابله با رهبري بوده است. سوم- فقدان حسن سابقه که «حسن سابقه» يکي از شرايط مذکور در اصل يکصد و پانزده قانون اساسي است و کساني که به وجهي از وجوه (مباشرت، معاونت، شرکت) در فتنه براندازي 88 حضور داشتهاند و در جرايم متعدد ديگري غير از براندازي و محاربه با نظام، مانند قتل و غارت و توهين به مذهب و شعارهاي مذهبي، هم معاونت و راهبري داشتهاند صلاحيت لازم و حداقلي نامزدي براي رياست جمهوري را فاقد هستند. - ممکن است ادّعا شود که چون حکم دادگاه صالح عليه سران و دست اندرکاران فتنه 88 صادر نشده بنابراين توجه جرم فتنهگري و رهبري براندازي 88 درباره آنها مسلّم نيست. اين ادعا صحيح نيست زيرا اگر صدور حکم عليه متهم از دادگاه صالح حجت و لازمالقبول است ولي «عدم الحکم» يعني صادر نشدن قرار يا حکمي عليه آن ها (آن هم بعد از ثبوت عيني آن براي همه ملت) دلالتي بر برائت و بيگناهي متهمان ندارد و حجت نيست، چون پرونده موضوع در دادگاهي مطرح نبوده و رسيدگي قضايي انجام نشده است. نکته جزايي مهمي که در اينجا وجود دارد آن است که جرم فتنه براندازي سال88 يک جرم مشهود بوده است و اکثريت ملت بر آن شهادت ميدهند بنابراين توجه اتهام براندازي و مشارکت در فتنه احتياج به سجلّ کيفري ندارد و يا در دادگاه صالحه قرار يا حکم برائت صادر نشده باشد، شهادت مؤمنين و رأي عمومي (يا رأي اکثريت) مردم، براي صدور حکم عدم صلاحيت نامبردگان در شوراي نگهبان قانوني و حجت است. - ممکن است ادعا شود که ابقاء برخي دست اندرکاران فتنه بر سمت سابق ميتواند دليل بر صلاحيت او باشد، اين استدلال غلط و مغالطه است چون اولاً، باصطلاح قضايي اين حکم در واقع نوعي تعليق مجازات بوده که هيچ گاه مطهّر اقدامات واضح خلاف قانون کسي نميشود و حقايق را عوض نميکند به ويژه که هيچ گاه نه فقط توبه و اظهار ندامتي انجام نشده بلکه کم و بيش تکرار برخي عبارات منکره ادامه دارد و تکرار جرم تلقي ميشود. ثانياً، به فرض که اين حکم مشعر بر صلاحيت باشد منحصراً محدود به سمتي ميشود که منصوب شده و صلاحيت عام نميآورد مخصوصاً صلاحيت براي اداره اجرايي کشور و تسلط بر بيتالمال و سياست خارجي و انجام اموري که نبايد رخنه در امنيت و راحت مردم ايجاد کند، باشد. مسلم است که انتخاب افراد براي هر سمت حداکثر فقط دليلي بر صلاحيت او براي همان کار است و سابقه سوء او را لوث نميکند. با توجه به نکاتي که گذشت به حسب قواعد و مصلحت کشور، راهي براي اثبات صلاحيت دست اندرکاران فتنه 88 و نامنويسي ايشان براي کسب رياست جمهوري وجود ندارد و بايد از گذشت از سدّ شوراي نگهبان نااميد باشند. چهار- يکي از شروط مذکور در اصل يکصد و پانزده مدير و مدبّر بودن رئيس جمهور است که البته مقصود قانون، تدبير و مديريت به نفع کشور و ملت است نه چيز ديگر. کساني که در دوران رياست خود بواسطه ضعف مديريت، سبب سلطه اطرافيان بر امور کشور و ضربه اصلي بر اقتصاد پولي و مشکلات بعدي شدند که يک نمونه آن ضعف شديد در مقابل غرب در مسئله هستهاي و حراست از حقوق مسلّم ملت بود، علي القاعده نمي توانند صاحب صلاحيت براي نامزدي در انتخابات باشند. فارس:با توجه به نکاتي که بيان کرديد و مجموع مخاطراتي که در آستانه انتخابات رياست جمهوري خرداد 92 وجود دارد، مهمترين وظيفه نيروهاي انقلابي در انتخابات آينده چيست و هوشياري ملي در اين انتخابات بايد متوجه چه نکاتي باشد؟ مردم به گزارش کميسيون اصل 90 درباره فتنه 88 توجه کنند آيت الله محمد خامنه اي:هوشياري ملت ما خوشبختانه مثال زدني است و اکثريت مردم ما هوش سياسي دارند و دوست و دشمن را زودتر از خواص و زودتر از برخي اصحاب حل و عقد ميشناسند و براي آنها نام و لقب مناسب ميگذارند. نکته اول و مهمترين نکته در اين انتخابات و ديگر انتخابهاي گذشته براي مقام رياست جمهوري اين است که اين انتخابات و نامزدشدنها (و باصطلاح دخول در مبارزات انتخاباتي) در کشور ما به طور خاص و در کشورهاي اسلامي به طور عام، صرفاً براي کسب مقام و قدرت نيست، بلکه در برخي از نامزدها تلاش براي ورود آمريکا و اقمارش به کشور و گسترش دفعي يا تدريجي سلطه سياسي و نظامي و اقتصادي اين دشمن قهار بر ملت ايران و ملتهاي مشابه است. ملت هوشيار ايران بايد به اين نکته مهم توجه داشته باشد که فيالمثل انتخاب و دادن رأي آنها در پاي صندوق، مانند فشردن يکي از دو دکمه الکتريکي است که در جلو هر فرد قرار دارد و ميتواند يکي از آن دو را فشار دهد؛ يکي از آنها هستي و همه دستاوردهاي او را از بين ميبرد و در ديگري خير و مصلحت نسبي آنها و کشور است. در بسياري از انتخابات اخير دشمن تلاش کرده تا با فريبکاري و تبليغات و ظواهر زيبا، هزينه تلخ و زيانبار بر کشور تحميل کند. امّا اين دوره، بسيار حساستر از پيش است چون آمريکا تلاش ميکند در اين دوره از انتخابات نه فقط به اهدافي که در فتنه 88 نرسيده بلکه حتي انتقام سخت و تلخ و تاريخي خود را از همه ملت ايران بگيرد و درسي ابدي به همه کشورهاي اسلامي بيدار نشده بدهد تا تکليف و مصلحت خود را بدانند و پا از گليم خويش بيرون نگذارند. نکته دوم لزوم توجه ملت رشيد و آگاه ايران به گزارش مستند کميسيون اصل 90 مجلس شوراي ،اسلامي پس از واقعه فتنه سال 88 است که يک سند رسمي و معتبر است که در آن بر نقاط مهم و حساسي دست گذاشته و در جرايد آن تاريخ منعکس شده است. از جمله مخبر کميسيون اصل 90 ميگويد: «... بر مبناي مجموعه تحليلها و اخبار و اطلاعات، نقش «بازيگر بزرگ» در انتخابات رياست جمهوري دهم متعلق به هاشمي رفسنجاني است» از جمله وي در همايش جنجالي 30 سال قانونگذاري حدود شش ماه پيش از انتخابات 22 خرداد 88 مطرح نمود: «اگر مردم احساس کنند رأي آنها در سرنوشتشان بياثر است دلسرد خواهند شد.» وي دو ماه قبل از انتخابات از تريبون نماز جمعه اعلام کرد:«در اين دو ماه تا انتخابات بايد به طور جدي تلاش شود تا «سلامت انتخابات» براي مردم مشخص شود...» در اين گزارش آمده است (به نقل از جرايد): «همچنين هاشمي رفسنجاني در حوادث پس از انتخابات 88 نقش اساسي را ايفا نمود و با پيشبيني آنکه «آتشي زير خاکستر بروز خواهد کرد و خيابانها اشغال خواهد شد» به نوعي فتنه را وارد فاز عملياتي کرد. نامه سرگشاده وي با لحن و ادبيات و نگارش نامناسب خطاب به رهبر انقلاب احتمال آشوب (و در واقع وعده آن) به صورت آشوب خياباني به قلم ميآورد.» هوشياري ملي يعني توجه به حافظه کوتاه مدت تاريخ انتخابات و توجه به اين نکته که يکي از علايم مؤمن (ايمان داشتن) آن است که دو بار از يک سوراخ مار گزيده نميشود (المؤمن لا يُلدغ من جُحر مرتيّن». پس شرط ايمان، هوشياري و رعايت تجربههاي سياسي و اجتماعي و توجه به خطرات بنيانکن کشور است. نواختن شيپور جنگ و بسيج نيروهاي معاند در سال 88 ، چيزي جز فرماندهي و صدور فرمان آتش و اعلام شروع عمليات در فازهاي مختلف تا روز انتخابات نبود. حساسيت ويژه اسلام به نفاق و خيانت به امت و امام اسلام نسبت به دو چيز حساسيت فراوان دارد يکي «نفاق» که قرآن آيات بسياري را درباره طرد و مجازات منافق آورده و ديگري «خيانت». خيانت درجاتي دارد و خيانت به جامعه و ملت (امّت) بزرگترين اقسام خيانت است. اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: «و انّ اعظم الخيانه خيانة الامّه واعظم الغشّ غشّ الائمه» يعني بزرگترين خيانت، خيانتي است که به جامعه و امت بشود و بزرگترين فريبکاري و ناراستي،فريب رهبران است. نمونه خيانت به رهبر و امام، واقعه مک فارلين است، که خود آنها با تمهيداتي نزديک به يکسال، معاون رئيس جمهور آمريکا را با وعده موفقيت به ايران آوردند و از طريق تشريفات فرودگاه از او پذيرايي و به هتل بردند و با او در آنجا ملاقات و به وسيله مترجم مشخص و معروفي مذاکره کرده و هدايا را رد و بدل کردند، ولي پس از افشاگري و کشف آن از طريق جرايد لبنان به امام(ره) وانمود کردند که آن آمريکايي که يک مقام عالي دولت آمريکا بود به صورت احمقانهاي به ايران آمده و تيرش به سنگ خورده و برگشته و اين را يک پيروزي وانمود کردند. اين عمل مصداق صريح همان «غشّالائمه» بود. هر يک از مردم ايران ميتوانند در وجدان خود براي اين کارها نامي بگذارند و يا مثلاً قضاوت کنند شخصي که با داشتن مناصب عالي در کشور و ادعاي خدمت به انقلاب و پيروي از امام و همدلي با مقام عالي رهبري، همراه کساني مي شود که آتش فتنه برپا ميکنند، عليه انقلاب و نظام و اسلام و ولايت فقيه و رهبري شعار ميدهند، به حضرت سيدالشهداء اهانت ميکنند، در صف نماز جمعه آن را مسخره ميکنند، مسجد آتش ميزنند، شعار به نفع اسرائيل و آمريکا ميدهند و جوانان حزباللهي را ميکشند و اموال عمومي را تخريب ميکنند؛ شايسته چه عنواني است؟ و آيا ميشود به شخص او يا هرکس را که او براي نامزدي مقام رياست جمهوري پيشنهاد ميکند اعتماد کرد و رأي داد؟ و آيا مقامات عاليه روحاني حوزهها و شهرها که حامي اسلام و مدافع اسلام و ذاکر مصايب امام حسين (عليه السلام) هستند با نامزدي و انتخاب چنين کسي موافقت خواهند داشت؟ و آيا مدافعان خون هزاران شهيد پاک و جانبازان و آزادگان از چنين کسي حمايت خواهند کرد؟ يکي از سنگرهاي دفاع از استقلال نظام بلکه مهمترين آنها، بدنه ملت است که بارها و از جمله در 9 دي و 22 بهمن 91 و مانند آنها شعور سياسي و قدرت مقابله خود با دشمن خود را نشان دادهاند و همواره در صحنه انتخابات از جمله انتخابات مجلس پايمردي کرده و با اکثريت بالايي در انتخابات شرکت نمودهاند. آخرين حيله دشمن و نتيجه بررسيهاي آنها براي شکست اين انسجام و وحدت بر اين قرار گرفت و براي اينکه ملت را از پاي صندوقهاي رأي دور کنند، سعي کردند آنها را از طريق تحريمها و از راه ايجاد بحران مصنوعي اقتصادي و پولي و گراني کالاها، ناراضي و با حکومت و شرکت در سرنوشت خود فاصله بيندازند. نامزدي حاميان فتنه در انتخابات مغاير حماسه سياسي است يکي از آثار و مضرات ظهور همراهان و سرکردگان و حاميان فتنه در انتخابات و نبود نامزد معتبر ديگر، توطئه براي انصراف مردم از انتخابات است. در واقع آمريکا چندان اميد نداشت که دولت و حکومت ايران به سب تحريمها تسليم شود بلکه هدف اين بود که با جدا کردن مردم از نظام زمينه براي بازگشت گروه فتنه گر فراهم شود و يا مردم با ديدن دوباره فتنهگران در صحنه و سکوت بزرگان، از آرمان خود مأيوس و منزوي شوند و شرکت ملت در انتخابات به حداقل برسد و علاوه بر فراهم شدن خوراک تبليغاتي بينالمللي از اين تغيير خطرساز، افراد مورد قبول دشمنان هم عرصه سياست را تصرف نمايند. بنابراين، راه عملي ساختن شعار برنامه «حماسه سياسي» و اهداف آن، عبارت است از دست رد زدن به سينه تمام کساني که به صورتي در فتنه 88 دست داشتهاند يا با جريان براندازي نظام و ولايت فقيه موافقت دارند و براي اين هدف شوم امسال هم برنامه جديدي طراحي کردهاند. برنامهاي که در طرحهاي مشهور (شارپ و سوروس جوزف ناي و ...) نبود و آن از صندوق در آوردن فردي است که از لابهلاي غباري که از مجموعهاي از رويدادها صحنه پيش از انتخابات را گرفته و مانع توجه ملت به خطر پيش پاي آنها ميشود. نامزدهاي اصولگرا بايد با فتنه و فتنه گران مرزبندي کنند نکته ديگري که بايد ملت به آن توجه کنند ادعاهاي اصولگرايي است که از چپ و راست بلند شده و هر فرد يا افرادي که برخي عدم لياقت يا عدم صداقت خود را پيش از اين ابراز داشتهاند، با داشتن علم اصولگرايي، به تبليغ خود يا جريان متبوع خود ميپردازند. ملت ما به خوبي توجه دارد که يک اصل از اصول مهم اصولگرايي که مبناي سياسي امام و مقام رهبري بوده و هست و اساس نظام جمهوري اسلامي بر آن قرار گرفته است خصومت با صهيونيسم و آمريکاي صهيونيست است که طي سي و سه سال بدون توقف و تعطيل در فکر براندازي نظام ما بودهاند. پس اگر کسي با فتنهگران سال 88 که پيشاهنگهاي آمريکا و صهيونيستها هستند راه و رويه مودت و همرنگي و همدلي داشته باشد نميتوان او را اصولگرا دانست. اصولگرا کسي است که يک گام از خطوط قرمز نظام و انقلاب فراتر نگذاشته باشد و با همدستان فتنه 88 پالوده نخورده باشد. به هرحال ملت بايد هوشيار باشند و جلو خطر را هر چه زودتر بگيرند تا دچار حوادث جبرانناپذير نگردند و بنابه گفته مقام رهبري با خبرگان: «خواص بايد در فتنه با بصيرت به روشنگري جامعه بپردازند.» چون حفظ نظام از اوجب واجبات است و عقلا گفتهاند: اي سليم آب ز سرچشمه ببند – که چو پر شد نتوان بست به پيل. فارس:در هر حال انتخابات رياست جمهوري با حضور گروهي از نامزدها برگزار خواهد شد که پس از تاييد شوراي نگهبان با هم رقابت خواهند کرد.توصيه شما به کساني که ميخواهند در انتخابات 92 نامزد شوند چيست؟ منصب رياست جمهوري طعمه و تيول شخصي نيست آيت الله محمد خامنه اي: اولين توصيه اينکه به نامزد شدن براي رياست جمهوري و يا مجلس به چشم يک سرگرمي يا ماجراجويي نگاه نکنند. حد خود را بشناسند و اگر واقعاً همطراز افراد داراي صلاحيت نيستند وارد گود نشوند. در حديث، به کساني که با علم به اينکه صالحتر از آنها کسي هست به سراغ کار مهم اجتماعي ميروند و بر کرسي آن مقام تکيه ميزنند لعنت شده است. دوم اينکه مقام مورد نظر (رياست بر جمهوري) را بار سنگيني بدانند که بهجز به حکم وجوب شرعي و عيني، انگيزهاي براي آن نداشته باشند، چون مديريت اجتماع و رياست بر ملت بنابر گفته اميرالمومنين (عليهالسلام) بر دوش او «امانت» است نه «طعمه» يعني تيول و دستاورد شخصي. سوم اينکه عقل سليم حکم ميکند که در صورت رسيدن به مقام رياست جمهوري، بصيرت کافي داشته و دشمن شناس باشد و خطوط قرمز امام و انقلاب از جمله مهمترين آنها يعني عدم اعتماد و عدم رُکون به آمريکا و صهيونيسم و اقمار آنها را نصبالعين خود قرار دهند، پس بايد پيش از آن و در شرايط نامزدي تبري خود را از آمريکا و اقمارش ابراز کنند. توصيه من به روحانيون و اصحاب کسوت روحاني آن است که در اين محدوده وارد نشوند و به کار اصلي خود بپردازند تا خطاهاي اداري و سياسي و احياناً وزر و وبال حاصله را به جامعه مقدس روحانيت و حوزهها سرايت ندهند و روحانيت را براي مردم و براي حراست مصالح مردم سالم باقي بگذارند. يکي از اصول اين مقطع از تاريخ ايران و يک شرط لازم براي يک نامزد آن است که بطور صريح و بدون پروا واقعه فتنه سال 88 و همه کساني را که به گونهاي در آن مشارکت و تا به امروز بر آن باقي هستند محکوم کنند و از آنها تبري بجويند وگرنه به نفاق متهم خواهند شد. ديگر آنکه وعدههاي کلي صعبالعمل يا وعدههاي تو خالي به مردم ندهند و اگر نقشه راه تجربه شدهاي ندارند اصلاً وارد کار نشوند. به تظاهر به ولايي بودن و ابراز ارادت ظاهري به مقام ولايت اکتفا نکنند و به عمق معنا و فايده و عظمت اين رکن استوار ملت و کشور، بيشتر بينديشند. در صدر همه شروط، شرط صدق در برابر خداوند عليم و خبير است و صداقت با مردم در انديشه و گفتار وبايد در هر حال بيوفايي عالم و همچنين بيمقداري مقام و منصب را فراموش نکنند. فارس:با توجه به شرايط حساس کنوني کشور چه در داخل و چه در خارج ، از منظر شما مهمترين رويکردهاي دولت آينده و نيز گفتماني که دولت آتي بايد مبتني بر آن حرکت کند، چيست؟ دولت آينده اسلام و عدالت و رفاه را فراموش نکند آيت الله محمد خامنه اي: مايلم سخن را کوتاه کنم و جواب اين سؤال را بصورت اجمالي و فهرستي بدهم.در دولت آينده بايد عمده رويکردها را از اينجا آغاز کرد: هدف اوليه انقلاب، بازگشت اسلام به شکل رسمي و فراگير و در قالب حکومتي به کشور بود پس، اين اصل را بايد زمينه همه اهداف بدانيم. دوم آنکه يکي از اهداف مردم ما چه در نهضت مشروطيت و چه در انقلاب اسلامي ايران، اقامه عدل و پايهگذاري و اجراي بيتوقف عدالت اجتماعي و قضايي بوده است و پس بايد همواره مدنظر باشد. سوم تامين راحت و رفاه مردم با تامين همه مقدمات آن و پايهگذاري بنيان يک اقتصاد نوين و مستقل بدور از تاثيرات ناخواسته جهاني و اجراي يک حماسه، بلکه يک جهاد اقتصادي که هم مردم و هم دولت هر يک سهم خود را در آن عمل کنند. چهارم ، اهميت به بعد فرهنگي و حکمت مداري و ارتقا معنويت و عقلانيت مردم بجاي برخي امور جسماني و ذوقي. پنجم، مبارزه جدي و مستمر با فساد اداري و عمومي. ششم، نيفتادن در بازيهاي جناحي و خطي و يا احساسات کودکانه و غير حکيمانه. هفتم، پايمردي در اقامه اصول انقلاب و اصولگرايي به معناي واقعي. هشتم، نگاه به افقهاي دورتر در مسائل و امور بينالمللي و هوشمندي و توجه به آيندههاي محتمل. و البته التزام عملي و نظري به اصل ولايت فقيه که اصل اساسي و تضمين بقاي نظام و استقلال ملت است و بايد همه چيز در مديريت کلان در چارچوب نقشه جامع اسلام و قرآن براي سعادت بشر تعريف شود. و العاقبه للمتّقين. فارس:از اين که گفتگو با ما را پذيرفتيد، ممنونيم. در پايان اگر نکته ديگر يا توصيه اي براي مردم يا فعالان سياس کشور و موثرين بر انتخابات پيش رو داريد بفرماييد. ياران سابق ما مراقب باشند به چاه دشمن نيفتند آيت الله محمد خامنه اي: در خاتمه از ذکر اين نکته رنج آور هم خودداري نميکنم که يکي از دردهاي اين دوران آن است که متأسفانه در اين فتنه و از بدو انقلاب تاکنون، عدهاي از کساني در داخل هستند که همواره از دوستان و ياران نزديک ما بودهاند و همواره دل به جانب آنها داشتهايم اما امروز بر سر شاخ نشسته و به بريدن بيخ آن مشغولند که نه خير ملت در آن است و نه خير خود آنها. من از صميم قلب دردناک به اين افراد نصيحت ميکنم که به هوش بيايند و از بازي اي که دشمن براي آنها ساخته بيرون بيايند. اين افراد بايد يکبار هم که شده بينديشند که آنها و امثال آنها براي آمريکا از صدام و مبارک و مانند اين دو، عزيزتر نيستند و به محض آنکه آمريکا خود را از حضور آنها بينياز ببيند و تاريخ مصرف آنها تمام شود آنها را به بهانههاي مختلف نابود خواهد کرد. پس تا زود است خود را از بند فريب اين دشمنان اسلام و مسلمين نجات دهند و از جرياني که آنها و ديگران را به نابودي ميبرد رهايي بخشند. من دلسوزانه به همه و از جمله به کسي که بيش از 55 سال با او آشنايي داشته و بيش از بيست سال دوست نزديک من بوده و هنوز هم خير او را ميخواهم توصيه ميکنم که آخر عمري و در آستانه هشتاد سالگي به امور فرهنگي و ديني بپردازد که فرمود ولا ترکنوا الي الذين ظلموا فتمسکم النار... منبع: خبرگزاري فارس
|